به گزارش خبرنگار خبرگزاری حوزه در همدان، مجتبی روشن روان از شاعران و مداحان اهل بیت به مناسبت رحلت آیت الله فاضلیان ابیاتی را در حال و هوای فراق سردار شهید حاج قاسم سلیمانی و آیت الله سید رضا فاضلیان سروده است:
این دی پارسال تا امسال...
چقدر با خودش مصیبت داشت!!
حاج قاسم که رفت همواره
زندگی درد و رنج و محنت داشت!!
چین کجا و دیار اقدس قم!؟
دور شد خنده از لب مردم
آه، از این کلاف سردرگم
باید ای همدلان بصیرت داشت
■■■
حاج قاسم کجایی ای سردار؟
ای تجلی حیدر کرار
باز برگرد و بار را بردار
که کمی ترس از تو... دولت داشت!
چه بگویم از این گرانی ها
جان سپاری است زندگانی ها
داد از دست این روانی ها
کاش دولت غم قیامت داشت!
■■■
ذکر و فکر همه شده کرونا
عرصه تنگ است بر دل ماها
آنقدر که نمی شود حتی...
روضه ای در میان هیأت داشت
تا که افتاد از تن تو دست...
دستی آمد در حرم را بست!
دست دادن پس از شما جرم است!
کی مریضی چنین سرایت داشت
■■■
الغرض... ما دوباره غم دیدیم
بعد تو که غم حرم دیدیم
داغ یک پیر محترم دیدیم
داغ مردی که عطر عترت داشت
از بدی و گناه بود عاری
پیر مستان عشق بود آری
مثل سید تقی خوانساری
به خدا شبهه های عصمت داشت
■■■
بگذارید در غمش دو سه خط
بنویسم غزل بدون غلط
رفت از دست ما کسی که فقط
با خداوند خویش الفت داشت
با دل بیقرار می خوانم
غزلِ گریه دار می خوانم
از غمی بیشمار می خوانم
کی دگر می توان مسرّت داشت؟
■■■
عاشقی از تبار عاشورا
سیدی از سلاله ی زهرا
هر که یکباره دیده بود او را
دل زکف داده و ارادت داشت
نچشیدیم از لبش... شهدی
و نبستیم با دمش عهدی
بی صدا شد فناء فی المهدی
این مقامات را لیاقت داشت
■■■
بی خبر پر کشید و ما حیران...
او به دلبر رسید و ما گریان...
رفت آرام محضر سلطان
رفتن او چقدر غربت داشت!!
صورت او به ماه می مانست
راه پرواز را که می دانست
هر که را اهل راز می دانست...
با دعایش به او عنایت داشت
■■■
نفسی داشت پاک و جان پرور
پیش او روح می زد از تن پر
هر چه را داشت از توسل در...
روضه ی اهل بیت عصمت داشت
او شفا را به روضه ها می دید
او دوا را به روضه ها می دید
یار ما را به روضه ها می دید
که سرِ روضه سخت غیرت داشت
■■■
همه جا باز و روضه ها بسته!
حرم امن کربلا بسته!
مضجع قدسی رضا بسته!
او از این غصه ها شکایت داشت
مثل او هست دور ما؟ حاشا
یا به او می رسیم ما کلّا
کی فراموش می کنم او را
او که با چون منی محبت داشت
■■■
آه سید رضای فاضلیان!
پرکشیدی زخاک تا به جنان
من بی تاب مانده ام گریان
قلبم از دوری تو وحشت داشت
یاد گلخنده هات می سوزم
گریه ی بی صدات می سوزم
بی تو با خاطرات می سوزم
حرفهایت همه حلاوت داشت
■■■
در دلت ناله های فاطمه بود
در قنوتت دعای فاطمه بود
گریه هایت برای فاطمه بود
چقدر خنده ات ملاحت داشت!
من کجا و برادریِ شما
افتخاری است نوکریِ شما
و ندیدم به دلبریِ شما
چشم بارانی ات نجابت داشت
■■■
تب و تابت میان روضه چه بود؟
انقلابت میان روضه چه بود؟
اضطرابت میان روضه چه بود؟
گریه ات حالت زیارت داشت
می کشم در فراقت از دل آه
دست ما شد زدامنت کوتاه
ندهد دل به دیگری والله
هر کسی با شما رفاقت داشت
کمترین بنده شرمنده آل الله
مجتبی روشن روان